مدیروبلاگ در گذشت...
ادامه مطلب
تنهابرای تو
حافظ
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را
صائب تبریزی
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
شهریار
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
هر آنکس که چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را
فاطمه دریایی
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلأ
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را
فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را.....؟؟؟
کامران سعادتمند
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
نه او را دست و پا بخشم نه شهری چون بخارا را
همان دل بردنش کافی، که من را بیدلم کرده
نمیخواهم چوطوطی من، بگویم آن غزلها را
غزل از حافظ و صائب و یا دریایی بی ذوق
و یا آن شهریار ترک که بخشد روح اجزا را
میان دلبر و دلدار نباشد حرفِ بخشیدن
اگر دلداده میباشید مگویید این سخنها را
این روزها در خودم به دنبال یک کلیک راست میگردم
تا از خودم یک copy بگیرم و کنار خودم paste کنم…
شاید از این تنهایی خلاص شدم…
تو به افتادن من در خیابان خندیدی
و من هواسم به چشمان مردم شهر بود
که عاشق خنده ات نشوند..
اين روز هــا که از کنار من رد ميشوی
احتيــــــــاط کن
هـــــــزاران کـــارگر در من مشــغول کـــارند ....
روحيــــه ام در دســــت تعمـــير است....
دلتنگ که باشی ، آدم دیگری میشوی
خشنتر.. عصبیتر.. کلافه تر و تلخ تر
و جالبتر اینکه ، با اطرافیان هم کاری نداری
همه اش را نگه میداری
و دقیقا سر کسی خالی میکنی ، که دلـتنگ اش هستی . . .
فراموش کردنت کار آسانی هست !
کافیست :
دراز بکشم . . .
چشم هایم را ببندم . . .
ودیگر نفس نکشم . . .
خــدايا ؟ کــمــي بــيـا جــلــوتــــر . . مــي خــواهـــمـــ در گوشــت چــيــزي بــگــويم . . . ! ايـن يـک اعــتـرافــــــ اســت . . . مــن بــي او دوامــ نــمي آورمــ . . . حــتــي تــا صــبح فـــردا . . . !.! بن بست دنیاست برای من آغوشت.. اولین باریست که هراسی ندارم بگویم به بن بست رسیده ام تمام چیزی که باید از زندگی آموخت, تنها یک کلمه است "میگذرد" ولی دق می دهد تا بگذرد... دیدَن عَکسَت تَمام سَهم مَن است، وقتی یه آدم مے گه:«دوستون دارم!» گفتی که میبوسم تورا گفتم تمنا میکنم گفتی اگر بیند کسی گفتم که حاشا میکنم گفتی اگر از پای خود زنجیر عشقت وا کنم گفتم ز تو دیوانه تر دانی که پیدا میکنم
از “تو ” .
آن را هَم جیره بَندی کَردِه ام
تـا مَبادا ،
تَوقُعش زیاد شَود!!
دِل است دیگر …
ممکن است فَردا خودَت را از من بخواهـَد!…
منظورش از «دوستون دارم »،
«یک نفر» بیشتر نیست.
همون یه نفرےکه
واسه اون آدم همهکسه!
لبخندم را بسته بندی کرده ام
انقدر تمیز میخندم که به خوشبختیم حسادت کنی...
برای روزی که تو را میبینم
ردپایت را که میگیرم ، از تو دورتر می شوم ، شاید کفش هایت را برعکس پوشیده ای !
ایـن جـا هـاے خـالـے کـه نـبـودنـت را
به رُخـم مـے کـشـنـد
چـه مـے دانـنـد . . .
فـرهـادتـــ شـده اَم ، بـا تـمـام زنـانـگـے اَم
و چـه شـب هـا کـه
خـواب ِ شـیـریـنـَت را نـمـے بـیـنـَم.....
برایـم تـعریـف کـن من دیـــوانه ی آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی
هرگز فــراموش نــشــدن چه حـــالی دارد ؟
و محکم در آغوشم بگیــری
و شیطنت وار ببوسیم
و من نگذارم
عشق من
بوسه با لـــجبازی، بیشتر می چسبـــد!!!
فـَرهـْاد مـی دانــستـْـ
صـَد سـال نمـی تـوانَد كـوهْ را بـِكَنـَد
فـَقـَط مـی خـواسْـتــ يـكـْـ بـار اسمَـش را بـا شـيرينْ بيـاورَند!
وقتی درآغوشم بود چشمانش رابست...
نمیدانم ازاحساس زیاد بود یاخودش رادرآغوش
دیگری تصورکرد؟
این روزها هوای مرا نداری ، خفه نمیشوی ؟ بی هوای من !
چیزیم نیست ، خوبم !
فقط تو را ندارم …
این بار تو بگو دوستت دارم
نترس
من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید
کمی مهربان تر باش لطفا !…
برای شـانه ام سنگین است این
سـرسنگینی ها …
آی رَفیق؛
تا حالا شده بخندی و وسط خنده ات بغض کنی؟
دلم به کما رفته
برای مردنش دست به دعا شوید
نوشته هام بهانه ست،
فقط مینویسم که یادآوری کنم به یادتم،
باورش با تو!!!
آرزویم این است نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد . . .
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز . . .
و به اندازه هر روز تو عاشق باشی عاشق آنکه تو را می خواهد . . .
و به لبخند تو از خویش رها می گردد . . .
و تو را دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد
نمی شود نوشت
که این روزها چقدر عاشقانه باختم
نمی شود نوشت ... !!!
خودت را تصور کن
.
بی "او"
.
شاید بفهمی چه کشیدم
.
بی "تو"
دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم :
می آید .....
می ماند ....
و به تنهائیم پایان میدهد
آمد .....
رفت ......
و به زندگی ام پایان داد ... !!
خواستم بنویسم که خیلی بی وفایی.
شهامت میخواهد
بدونِ " اشک " ، خاطراتت را مرور کردن
قلبمودرست اینجوری شکستی
ردپایت را که میگیرم ، از تو دورتر می شوم ، شاید کفش هایت را برعکس پوشیده ای !
اگه :
2+2 = 4
H +2O = آب
ابر + رعد = باران
غم + چشم = اشک
تنهائی + تاریکی = من
عشق + مهر = تو
پس : من - تو = مرگ !
خیلی سخت بود …
با “بغض” نوشتم ولی با “خنده” خواندی …
چقدر جالب ! تو لحظه های داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه ، اونم کسیه که داغونت کرده !
خوش به حال فرهاد که تلخترین خاطره اش شیرین بود !…
دیدی آخر من را لمس کردی ؟
ولی حیف که سنگ قبر من احساس ندارد !
با خود عهد بستم بار دیگر که تو را دیدم بگویم از تو دلگیرم
ولی باز تو را دیدم و گفتم بی تو میمیرم
ز غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد
عجب از محبت من كه در او اثر ندارد
غلط است هر كه گويد دل به دل راه دارد
میـدونی بن بست زنـدگی کـجـاست ؟
جــایــی کـه
نـه حـــق خــواسـتن داری
نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن
مـــــــــــیان این همــــــــه "اگـــر"
تــــو چـــــــــــقدر "بایدی "
هنوز دلخوشم به،
“خدا نگهدارش”
اگر نمیخواست برگردد؟
اصراری نبود که خدا مرا نگه دارد!
آنقدر
فريادهايم را
سکوت کرده ام
که اگر به چشمانم بنگريد
کر مي شويد...
میدانی؟؟
من جز تو
با هر کس باشم
!!!...تنهایم
بــــــاور کن خیلی حـــــــرف است
وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی ،
که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای…
بـﮧ هیچ عِشقے
دیگر ایمآטּ نَدآرَم !
ڪآفَر شُدم ..
گُـنآهَش پآے تــُو
چقدر خوبه هوای تو!
عکست را که نگاه میکنم انگار
قرن هاست که میشناسمت
خیلی دلم هوایت را میخواهد ...
هوای دلی را میخواهد که هوایم را ندارد این روزها ..
دلم را برای برگشتن دوبارت چراغونی کرده ام .....
دارم می میرم!!
فکرکردی بی تو میتونم
شایدفرداروزی باشدتاتورادرآغوشم بگیرم وبرگونه هایت بوسه های عشق بزنم...
تنهادوست دارم باتوباشم...
بی تو ن م ی ت و ا ن م...
باور
کن
هنوزم
عاشقتم
بی تو
اصلا نمی تونم باشم
تمام احساسم تقدیم وجودت
خدا جون !
لطف کن اینقدر عقب جلو نکن !
درد داره........
به جون خودت درد داره.........
بذار همین جوری باشم.........
بذار همین جا باشم.............
فیلم زندگیمو اینقد عقب جلو نکن.........
نه گذشته رو می خوام نه آینده رو ...............
بی خیال............
خیلی دلمــ تنگه براتــــــ ............همیشه به تو فکر میکنمـــــــــــ............شبهایمـــ تمام نمیشود ولی عمرمـــ دارد میگذرد به پای تو دوستـــــت دارم ،هدیه ایست که هر قلبی فهم گرفتنش را ندارد قیمتی دارد که هر کسی توان پرداختش را ندارد... جمله کوتاهیست که هر کسی لیاقت شنیدنش را ندارد
بـآ مـטּ لـج نڪـטּ بغــض نـفهمـ !
ایـטּ ڪہ خــوבت رآ گوشـہ ے گـلو قـآیـمـ ڪنـے ،
چـیزے رآ عـوض نمـے ڪنـב ...
بـالآخـره یـآ اشڪ میـشـوے בر چـشـمـآنـمـ
یـآ عُـقــבه בر בلـمـ
(نوشتم دوستت دارم،پرانتز را نبستم ،بگذار این حقیقت تا ابد جریان بیابد...
دلم
برات
!!!!تنگولیده!!!!
دوستت دارم . . .
این تعارف نیست ! زندگی من است . . .
چرا ” دوست داشتن ” نسبت به حساب نمیاد ؟ گفتمش : دل می خری ؟ برسید چند؟ گفتمش : دل مال تو، تنها بخند ! خنده کرد و دل زدستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود جای بایش روی دل جا مانده بود ...... بـه مَـن قـول بده
مثلاً بپرسن : شما چه نسبتی دارین ؟ من جواب بدم : دوسشون دارم !
هرکس . . .
به چشمــهایم نگاه کند !
تو را خواهد خواند . . .
در تـمـآمِ سال هایے کـه باقے مانـده
تــ ـآ ابـَد .....
مـُواظبـ خـودت باشے
دیگـر نـیستـم که یاد آورے ات کنم....
کاش گاهی وقتا خدا از پشت اون ابرا میومد بیرون
و گوشم رو محکم میگرفت و داد میزد:
آهای بگیر بشین سر جات................
اینقدر غر نزن........همینه که هست....................!
بعد یه چشمک میزد وآروم در گوشم میگفت :
همه چی درست میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در باز شد...
حتما باد شوخیش گرفته...
مسخره!
ادای آمدنت را در می آورد!!!
هر روزاین عشق یکطرفه را طی میکنم…
معلم
ورقه ها را داد
همـه مـرا مسخـره کـردنــد
امــا بـاور کنــ درستـــ نـوشتــه بـودمــ
گفته بـود جـای خـالی را بـا کـلمه مـنـاسب پـر کـنــیـد
و مـن هـمه را نـوشتــم "تـ ـ ــ ــ ـ ــ ــ ـ ــ ـ ــ ــ ـ ـ ــ ـ ـ ـ ــ ـو"
مـگـر نـه اینکــه اینـــ جـای خـالی هـا را فـقط تــو پــر مـیکـنــی؟؟
انقــدر مرا سرد کرد!!! کــه حالا بــه جای دلبستن... یخ بسته ام روی احساسم پا نگذاریــد ...لیز میخوریــد
از خودش ... از عشق ...
آهای !!!
باران که می بارد همه چیز تازه می شود
دوستت دارم
غروب جمعه شد و آفتاب طلوع نکرد
دلم گرفت و کسی با ما گفتگوی نکرد
چه کرده ایم که این شب سرد هنوز پا برجاست
همیشه بوده و هست و دمی غروب نکرد
هراس و دلهره ی ما چرا تمام نشد
چرا در این شب تاریک ستاره ای حضور نکرد
بر این دلم که شده هرزگاه این علفان
بی دلیل نبود که لحظه ای نسیم عبور نکرد
منم چو ماهی افتاده در لجن زاری
که جز لجن در دل ما چیزی رسوب نکرد
بیا که من خجلم زین غروب بی پایان
دلم برای غیبت تو بهانه ای قبول نکرد
صبر کردن دردناک است ، و فراموش کردن دردناکتر ، ولی از این دو دردناک تر
این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش
یک شبی مجنون نمازش راشکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
گفت یا رب از چه خارم کرده ای؟
بر صلیب عشق دارم کرده ای !
خسته ام زین عشق دل خونم نکن
من که مجنونم ،تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو،لیلای تو ،من نیستم
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آواره ی صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
بیا تا برات بگم من خودم مال تو.
بذار تا فدات بشم من غرورم مال تو.
اگه بزیچه می خوای بیا قلبم مال تو.
اگه رود خونه می خوای سیل اشکام مال تو
تو بگو دوسم داری همه دنیام مال تو.
یادسهراب بخیر!!آن سپهری که تالحظه ی خاموشی گفت:
تو مرا یادکنی یانکنی،
باورت گربشودگرنشود
حرفی نیست
اما
نفسم میگیرددرهوایی که نفس های تونیست!!!
چه آسان می توان از یاد ها رفت...
عشق بيداد من
باختن يعني لحظه عشق
جان سرزمين يعني يعني
زندگي پاک عشق ليلي و
قمار من مجنون
در عشق يعني ... شدن
ساختن عشق
دل يعني
كلبه وامق و
يعني عذرا
عشق شدن
من عشق
فرداي يعني
كودك مسجد
يعني الاقصي
عشق من
عشق آميختن افروختن
يعني به هم عشق سوختن
چشمهاي يكجا يعني كردن
پر ز و غم دردهاي گريه
خون/ درد بيشمار
عشق من
يعني الاسرار
كلبه مخزن
اسرار يعني
وقتی که دلتنگت میشم
چشمامو ( * ـ * )
می بندم ( - ـ - )
فکر میکنم ( ؟ ـ ؟ )
کنارم هستی ( * ـ * ) ( * ـ * )
چگونه بی تو توان زیستن؟؟؟؟؟
چگونه؟؟
در انتظار تو کاسه ی صبر که هیچ صبر کاسه هم لبریز شد . . . ! دوستت دارم
دلم برای سادگی ام میسوزد وقتی
دستانت را برایم مشت میکنی
میپرسی: گل یا پوچ ؟
در دلم میگویم : دستهای تو . . .
.9666999999666999999666996666666996666699999666669966666699
699669999999969999999966699666669966669966666996669966666699
699666999999999999999666669966699666699666666699669966666699
699666669999999999996666666996996666699666666699669966666699
699666666699999999666666666699966666669966666996666996666996
699666666666999966666666666699966666666699999666666669999666
شماره های بالا را انتخاب كن
بعد Ctrl + F را بزن
بعد عدد 9رو وارد کنید
وحالا ctrl+Enter
Design